مــــوســـــیـــــقــــی بـــــوشــــهـــــر

سلام بوشهر سلام بر اب و خاکت *** *** سلام بر عاشقون سینه چاکت

مــــوســـــیـــــقــــی بـــــوشــــهـــــر

سلام بوشهر سلام بر اب و خاکت *** *** سلام بر عاشقون سینه چاکت

سلانه

 

سلانه

 



سلانه دارای شش سیم اصلی با قابلیت انگشت گذاری و شش سیم طنینی است که بسیار شبیه به رباب امروزی است. با این تفاوت که بر روی کاسه رباب پوست می کشند، ولی سلانه از صفحه ای چوبی همانند سه تار بهره می برد. وجود شش سیم اصلی، خود گویای افزایش گستره صوتی ساز نسبت به هم خانواده های خود یعنی تار و سه تار است و بویژه صداهای بم که در حال حاضر فقط از کاسه های بربط و تارباس بیرون می آید. گفتنی است شکل و شمایل سلانه چندان هم جدید نیست و شباهت ظاهری و باطنی آن به ساز موجود در غرب ایران یعنی دیوان غیرقابل انکار است. دیوان سیم های فرعی یا طنینی ندارد، اما گستره صدایی آن و همین طور اندازه کاسه و دسته اش بسیار نزدیک به سلانه است. تمام کوشش مبتکر این ساز در راستای نیل به اهداف زیر بوده است: یک. استفاده از واخوان ها جهت تقویت هارمونیک ها و حجم و تنوع بخشیدن به رنگ آمیزی صدای ساز. دو. امکان دستیابی به صداهای بم تر (از طریق اضافه کردن سیم های اصلی) به صورتی که جنس و رنگ و حالت صدا ایرانی بماند. سازنده همچنین متذکر شده که کوشش در جهت نیل به این اهداف و جست وجوی صداهای گمشده سلانه را به بار آورده است. تا اینجای کار وظیفه یک صنعتگر هنرمند به پایان می رسد و حال نوبت موسیقیدان است تا نقشی برای خود و همین طور نقشی برای سلانه تعریف کند و برای نخستین بار این مسئولیت بر دوش هنرمند نام آشنا، حسین علیزاده نشسته است. تکنوازی وی در دستگاه سه گاه و آوازهای بیات اصفهان، بیات کرد و افشاری، نغمه هایی هم آشنا و هم غریب به گوش می رساند. آشنا از این جهت که فواصل نواخته شده چیزی متفاوت از موسیقی دستگاهی نیست و غریب از جهت صدادهی ساز چنان که سازنده ساز و همین طور نوازنده آن بر این ویژگی اشاره داشته اند. شکی نیست سونوریته سلانه در شکل گیری شخصیت آن نقش اصلی را بازی می کند، اما بخشی از هویت این ساز نوپا در نحوه استفاده از آن پنهان است. علیزاده در توضیحات نوار با اشاره به کمی وسعت صدایی سازهای ایرانی بویژه در نمونه ضبط های اواخر قاجاریه، قابلیت سلانه را در تولید صداهای بم مورد اشاره قرار می دهد. وی همچنین می گوید: استفاده از سازهای سنتی در موسیقی دستگاهی، در سالهای متمادی چه در تکنوازی و چه در همنوازی، رنگ و صداهای یکنواختی ایجاد کرده که حتی اگر آثاری جدید به وسیله این سازها اجرا شود، به علت رنگ صداها و وسعت محدود آنها تکراری جلوه می کند. موسیقی ایران طی سده اخیر همواره پذیرای سازهای جدید از نقاط مختلف جهان بوده است. آن دسته از سازهای میهمان که با جنس موسیقی ایرانی و شیوه بیانش، سنخیت بیشتری داشتند، جایگاهی ثابت و قابل اعتنایی در پهنه موسیقی ایران برای خود کسب کرده اند، اما برخی دیگر به دلیل ناسازگاری یا کم سازگاری پس از مدتی به حاشیه رفتند. علاوه بر این خاستگاه سازهای مذکور نیز نقشی مهم در میزان پذیرش آنها داشته است. برای مثال پیانو و بربت(عود)، کمتر از یکصد سال است که وارد ارکسترهای ایرانی شده اند، اما ملاحظه می کنیم بربت به خاطر ریشه دار بودنش در ایران باستان، هم اکنون حضوری به مراتب قوی تر از پیانو دارد. این که سازهای تازه وارد در حال حاضر چه جایگاهی پیدا کرده اند، مسأله ای چندان قابل توجه نیست، در واقع پرسش اصلی اینجاست که حضور میهمانان دور و نزدیک چه تأثیری بر پیشرفت موسیقی ایرانی داشته و یا خواهند داشت؟ به عبارتی، موسیقی ما از بابت این میزبانی، چه خیری دیده است تا بتواند متقابلا جایگاهی شایسته برای میهمانانش تدارک ببیند؟ نیم نگاهی گذرا به یکصد سال فعالیت ارکستری با شرکت سازهای ایرانی، نیمه ایرانی و غیر ایرانی به روشنی گویای حرکت لاک پشتی موسیقی ایران به سوی تعالی است. نگاه توده وار موسیقیدان ایرانی به سازهای جدید، امکان رشد و باروری آنها را سلب کرده و متقابلا آنها نیز نتوانسته اند تحولی عمیق در موسیقی ایرانی ایجاد کنند. اغلب موسیقیدانان سده اخیر، توجهشان بیشتر معطوف به سونوریته یا رنگ صدایی سازهای مذکور بوده و از دیگر امکانات فنی آنها غفلت کرده اند. به همین دلیل، ملاحظه می کنیم هر ساز تازه واردی، پس از اندک زمانی تبدیل به یک فضاپرکن می شود. همان ملودی هایی را که نی می نوازد، بربت (عود) و تارباس نیز نعل به نعل تقلید می کنند و این قصه در مورد خانواده ویلن، پیانو، قره نی، فلوت، رباب، دیوان، قانون، سنتور، کمانچه و تار هم تکرار می شود. حاصل این نوع نگاه، گروه نوازی است. همه با هم می نوازند، کوچک و بزرگ ندارد، زیرا نوع مشارکت، توده وار است. سازها سهمی کم و بیش برابر دارند و فقط صدای گروه اهمیت می یابد. با این اوصاف، ظهور سلانه، خود به خود نمی تواند تغییری ولو اندک در مسیر پیشرفت موسیقی ایرانی ایجاد کند. با همان نگاه سنتی، تازه می شود یکی از اعضای گروه همنواز که صدایش به اجبار در صدای کل گروه خلاصه می گردد. بنابراین سلانه، هیچگاه شخصیت نمی یابد و به همین سیاق نمی تواند در ارتقای شخصیت موسیقی ایرانی نقشی بپذیرد. اگر اتفاقی که برای نی در نینوا افتاد، برای سلانه هم بیفتد، می توان امیدوار بود که موسیقی ما زاینده و پرورنده است و شایسته است در چنین فضایی، حضور سلانه و سلانه ها را جشن گرفت.

موسیقى کردستان

 

موسیقى کردستان

 

در کردستان لهجه‌ها و آداب و رسوم بسیار متفاوتى وجود دارد. آداب و سنن و فرهنگ آنها ریشه در فرهنگ باستانى دارد و آیین اوستا دارد؛ بطوریکه اعیاد ملى - مذهبى ایران باستان مثل مراسم آتش‌افروزى نوروز و ... را پس از گرویدن به اسلام و حتى مسلک‌ها و فرقه‌هاى درویشى و تصوف بیش از نقاط دیگر ایران حفظ کرده و به آنها توجه دارند.
در فرقهٔ على‌اللهی، اجراى موسیقى با بیان اشعارى هجایى در وصف على (ع) و فضایل انسانى او و سایر پیروان اهل حق در مى‌گیرد، که معمولاً در اماکن خاصى انجام مى‌شود. در این اماکن، همراه نغمهٔ تنبورها مى‌خوانند و گاه گریه سر مى‌دهند و به کردار نیک، پندار نیک و گفتار نیک ارج مى‌نهند.
در طریقهٔ قادریه، شب‌هاى سه‌شنبه و جمعه در تکایا و خانقاه‌ها مراسم ذکر و تلیله دارند که با موسیقى عرفانى و طنین دف‌ها همراه است. اخیراً دف دراویش در تنبور‌نوازى اهل حق رسوخ کرده است. رهبران طریقت قادریه و نقش‌بندى بجز دف و نى همهٔ سازها را بر پیروان خود حرام و برخى را مکروه دانسته‌اند.
نغمه‌هاى غیردینى با سورنا و دهل و دوزله در مراسم شادى اجرا مى‌شود. نغمه‌ها حالت غنایى و عاشقانه و توأم با شوخى و مزاح با نوعى لطیفه‌سرایى است.
با سورنا، دوزله و نرم‌ناى همه نوع آهنگى را مى‌نوازند. نغماتى چون: حیران، گریان، زنگی، شلان، سه جار و ...
یک ساز مهم منطقهٔ کردستان شمشال است که در واقع نى چوبانى کردستان است و از فلز ساخته شده و در همه جا بکار مى‌رود.
سورنا، دوزله، نرم‌ناى و دف نیز از سازهاى این مناطق مى‌باشد. اما سازهاى خانقاه، دف و طاس است.
بطورکلى موسیقى کرد از نظر قدمت شامل دو گروه است؛ یک نوع موسیقى باستانى است با عناوینى چون موره، هوره، لوره، چوبى و نغمه‌هاى سماعى - سنتى و نوعى دیگر نغماتى است از قبیل مقام الله ویسی، مقام کوچه باغی، محمد مسگرى و ترانه‌هاى ملودیک با اشعار هجایی. نوع دیگرى نیز از موسیقى در کردستان وجود دارد که بیت‌خوانى گفته مى‌شود، که نغمه‌اى ساده و بدون وزن و قافیهٔ منظم است که در بیان جنگ سرداران و بزرگان دینى و آیینى و ملى اجرا مى‌شود.
 

موسیقى شمال خراسان

 

موسیقى شمال خراسان

 

شمال خراسان شامل شهرهاى بجنورد، اسفراین، درگز، قوچان و شیروان است. بخش عمده‌اى از ساکنین این نواحى را مهاجرین کرد و ترک تشکیل مى‌دهند. بخشى از موسیقى شمال خراسان، موسیقى کوهپایه‌اى است. این نوع موسیقى توأم با فریاد است. در کنار آن، موسیقى جلگه و دشت قرار دراد که ملایم‌تر و درونى‌تر است. موسیقى الله مزار، انارکی، دوقرسه، و هراى موسیقى این نواحى است.
هنرمندان موسیقى در این مناطق، عاشق‌ها و بخشى‌ها و لوطى‌ها هستند. عاشق‌ها قدیمى‌ترین هنرمندان این منطقه‌اند که نوازندگان سازهاى سورنا، دهل، کمانچه، قشمه و دیاره‌اند و از رقصندگان بزرگ شمال خراسانند. بخشى‌ها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستان‌سرا بوده‌اند. در روایات عامیانه، ”بخشی“ فردى استثنایى است که خداوند به او موهبتى عطا فرموده است. لوطى‌ها پیام‌رسانان جامعهٔ خود بوده‌اند. وسیلهٔ آنها یک دایره بوده؛ ممکن بود آنها آهنگ‌هاى رقص را بخوانند یا بنوازند.
سازهاى شمال خراسان عبارتند از: دوتار، سورنا، قُشمه (مشابه دونى در کردستان)، کمانچه، دهل، نى و دپ (دف).
شاخَتائى
اینچه‌بِل
گِریلى

موسیقى هرمزگان

 

موسیقى هرمزگان

 

تاریخ موسیقى این منطقه به دوران برده‌فروشى و تجارت انسان در این ناحیه برمى‌گردد که توسط سیاهان اجرا مى‌شد.
با گذشت زمان این موسیقى از محیط جدید الهام گرفت و رنگ و بوى بومى بخود گرفت و موسیقى منطقهٔ نوار ساحلى جنوب متولد شد.
سازهاى اولیه سیاهان در بندرعباس را لیوا مى‌گفتند که شامل دهل‌هاى بزرگ و نوعى ساز بادى بود و در مراسم شادى و رقص‌هاى خنجر و رقص لیوا استفاده مى‌شد. سازهاى دیگرى که به مرور زمان متداول شدند شامل کلم (قلم - نی)، دهل، پیپه و کسر بود. در مناطق مختلف این استان موسیقى‌ها متفاوت بود.
نوعى مراسم آیینى در این نوایح برگزار مى‌شود که توسط آن بیماران مبتلا به ناراحتى‌هاى روحى معالجه مى‌شوند که نوعى موسیقى درمانى است. موسیقى ”زار“ با دیگر اشکال موسیقى در بنادر جنوب کاملاً متفاوت است و نوازندگان آن هم افراد خاصى هستند. حضور فرهنگ و موسیقى افریقا در کل موسیقى هرمزگان و آداب و رسوم و موسیقى ”زار“ بسیار مشهور است. در این مراسم گاه آهنگ‌هایى به سبک مولیواری، هندى و افریقایى بگوش مى‌رسد.
سازهاى هرمزگان عبارتند از: سورنا، قلم جفتی، جَوَره، گپ دُهل (مارساز)، تمپک (تمبک)، دهل، کِسِر، پیپه و سَمّا.
یا طالب بلوز (کریستف رضاعى)
زار (محمدرضا علیقلى)
خرما (رضا عسگرزاده)

موسیقى کرمانشاهان

 

موسیقى کرمانشاهان

 

موسیقى در فرهنگ این ناحیه، مقام والایى دارد و تنوعى که در کمتر منطقه‌اى بچشم مى‌آید، موسیقى کردى موسیقى خواص نیست و در شادی، عزا، حماسه و معالجه بکار مى‌رود. انواع موسیقى کرمانشاهان عبارتند از: موسیقى تنبور که قر‌ن‌ها پیش از اسلام حضور داشته و در بین علویان کوهپایه‌اى زاگرس عمومیت دارد و همهٔ بزرگان و مرشدان این دوره از آن آگاهى دارند. در کرمانشاهان تنبور در منطقهٔ گوران و صحنه رواج دارد.
موسیقى ”هوره“ از قدیمى‌ترین آوازهاى ایرانى است که در گوران، سنجابی، قلخانی، و کلهر بیشتر مرسوم است. به ظهور تصوب در نقاط کردنشین، اهل سنت و جماعت دراویش قادریه، ”هوره“ را به جذبه و حالت گریه و استغاثه به گونه‌اى خاص مى‌خواندند و به آن رنگى عرفانى دادند که به سوز معروف است. هوره در جنگ نیز خوانده مى‌شود.
سیاه‌چمانه نیز انواع قدیمى و باستانى موسیقى کرمانشاهان است که بیشتر در پاوه و اورامانات مرسوم است. این آواز داراى تحریرها و حالات بخصوصى است.
بیت‌خانی: از انواع موسیقى باستانى ایران است و ریتم مشخصى دارد و با زدن کف همراهى مى‌شود.
موسیقى رقص: رقص کردى به مثابهٔ تمرین دلاورى و رزم است که با تفنن آمیخته شده است. که معمولاً دست‌هاى رقصندگان در هم گره مى‌خورد و گام‌ها در یک مسیر حرکت مى‌کنند.
سازهاى متداول در کرمانشاهان عبارتند از: تنبور، سورنا، دف، دوزله (دونی)، شمشال، نرمه‌ نى (نرمه نای)، دهل، طاس


جلوشاهى
طرز
سماع
گِلَه و دره

 

موسیقى تربت‌جام، خواف و تایباد

 

 

موسیقى تربت‌جام، خواف و تایباد

 

در حوزهٔ شرقى - مرکزى خراسان، اشعار همگى فارسى است. بعضى آهنگ‌هاى این ناحیه در هر دو منطقه (شمال خراسان و شرقى - مرکزى خراسان) اجرا مى‌شود؛ مثل نوایى که در هر دو منطقه جزو آهنگ‌هاى اصلى محسوب مى‌شود.
دوتارنوازى در تربت‌جام، خواف و تایباد بیشتر در مراسم شادى استفاده مى‌شود، و از سبک و احرى تبعیت مى‌کند. به نوازندهٔ دوتار در این مناطق اوسا (اوستا) مى‌گویند.
سازهاى رایج در این منطقه عبارتند از: دوتار، ساز (سورنا)، دهل، دوبوقه، نى‌هفت‌بند و دایره.
از آهنگ‌هاى اصلى این منطقه مى‌توان چهاربیتی، دوبیتی، غریبی، نجما، سرحدی، نوایی، مقوم‌الله و ... را نام برد.
مقام سرحدى
مقام معراج‌نامه
مقام کبک زرى (از شاخه‌هاى مقام‌الله)

موسیقى بلوچستان

 

موسیقى بلوچستان

 

بلوچستان ایران در جنوب شرقى ایران و در جنوب غربى بلوچستان پاکستان و افغانستان قرار دارد. موسیقى بخش جدایى‌ناپذیر زندگى مردم بلوج است. طى سالیان دراز بلوچستان و هند تأثیر و نفوذ متقابل فرهنگى داشته‌اند و همچنین موسیقى بلوچى از تأثیرات فرهنگ‌هاى مناطق مختلف دور نبوده است. موسیقى بلوچ انواعى دارد که هر مربوط به بخشى از زندگى مردم بلوچ مى‌شود که عبارتند از: موسیقى بلوچ انواعى دارد که هر یک مربوط به بخشى از زندگى مردم بلوچ مى‌شود که عبارتند از: سَوت، لیلو، لاروششگانی، شپتاگی، سپت، وَربَت، لارو، هالو، نازنیک، ذهیروک، لیکو، کردی، موتک، گوات، اَمبا، دمال و مالِه و شَئز. این انواع مربوط به مواردى چون تولد نوزاد، مراسم عروسی، یا بیان داستان‌هاى حماسى و عشقی، تاریخى و اجتماعى و یا در بیان غم و اندوه و حتى درمان اجرا مى‌شود. سازهاى بلوچستان شامل سرود یا قیچک، رباب، تمبورک، سورنا، دُهُل بزرگ، تیمبورک، دهلک، دهل بزرگ لیوا، دهل مُگرمان، نَل (نی)، سما، بینجو، هارمونی، شیدى و دَوَنلی.
قطعه لیکودلگانی
قطعه مست قلندر(آوازی) - گواتی
قطعه ذهیروک جبل / غزل
قطعه سوت
سازبادی - گواتی

موسیقى ترکمن صحرا

 

موسیقى ترکمن صحرا

این منطقه در شمال شرقى کشور قرار گرفته و مازندران شرقى و قسمتى از خراسان را شامل مى‌شود؛ ناحیه وسیعى است محدود به مرزهاى ترکمنستان شوروى از شمال، شهرستان بجنورد از شرق، دریاى خزر از غرب و کوه البرز از جنوب.
اوغوزها به هنگام حرکت از غرب چین و جنوب مغولستان به سمت آسیاى میانه، خنیاگران دوره‌گردى را با خود داشتند که ”اوزان“ نامیده مى‌شدند. اوزان کارشان ریشهٔ عمیقى در شَمَن‌گرایى داشت، نوعى پرخوانى (موسیقى‌درمانى / جادو پزشکی) مى‌کردند. آنها خالق و پایه‌گذار تمامى آثار بنیادى موسیقى ترک‌زبانان هستند که از انواع غنى موسیقى در نوع خود است. امروزه اخلاف اوزان را در ترکمن صحرا ”باغشی“ (بخشی) مى‌نامند. موسیقى بزرگ‌ترین وسیلهٔ بیان و خواست‌هاى ترکمن بوده و هست و شاید به همین دلیل موسیقى ترکمنى از تجریدى‌ترین و پیچیده‌ترین انواع موسیقى محلى در ایران است.
موسیقى و فرهنگ ترکمن پابه‌پاى مردم آن، از قدیم و بخصوص طى چند دههٔ اخیر دستخوش تاخت و تاز و دستبرد زمانه بوده است. این موسیقى یکى از اصیل‌ترین و بکرترین و در عین حال ناشناخته‌ترین موسیقى‌هاى ملل جهان است. در این منطقه موسیقى و زندگى به یگانگى زیبایى دست یافته است.
در نتیجهٔ شتاب دگرگونى‌ها و نیز وسایل ارتباط جمعی، از اهمیت بخشى‌ها کاسته شد و این سنت دیرپا رو به انزوا رفت و این نوع موسیقى سنتى و نمایشى به فراموشى سپرده شد و از یادها رفت. سازهاى موسیقى ترکمن شامل دو تار، کمانچه، نى مى‌باشد که نى خود انواعى دارد.
نازلی بایرام
سالانچاقلی
آذربایچانلی