مــــوســـــیـــــقــــی بـــــوشــــهـــــر

سلام بوشهر سلام بر اب و خاکت *** *** سلام بر عاشقون سینه چاکت

مــــوســـــیـــــقــــی بـــــوشــــهـــــر

سلام بوشهر سلام بر اب و خاکت *** *** سلام بر عاشقون سینه چاکت

سفر

به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقیست . . . . 


صحنه پیوسته به جاست !!!!!



اینجا رو گل میگیریم دوستان عزیز اما به این جا سفر میکنیم <<<<<<



http://bushehrmusic.ir/



منتظر تونیم  .



بازگشت

سلام عرض می کنم خدمت خواننده گان عزیز وبلاگ


ممنونم که در نبود من با این همه نظرات من رو قافلگیر کردید


خدا کنه بتونم بازگردم و دوباره بنویسم با کیفیت بهتر و کاری که لایق استانم بوشهر باشه



بازم ممنونم .

آهنگساز "محمد رسول الله" در 84 سالگی درگذشت

 

موریس ژار آهنگساز فیلم‌های "دکتر ژیواگو" و "محمد رسول الله" و برنده سه جایزه اسکار، روز یکشنبه بر اثر ابتلا به سرطان در 84 سالگی در لس آنجلس درگذشت. به گزارش خبرنگار مهر، بی‌بی‌سی اعلام کرد ژار که 9 نامزدی و سه جایزه اسکار در کارنامه داشت، سال 1962 با ساخت موسیقی متن فیلم "لورنس عربستان" در سطح بین‌المللی به شهرت رسید و این فیلم آغاز همکاری 20 ساله و بسیار موفق او با دیوید لین فیلمساز بریتانیایی بود.

ژار 13 سپتامبر سال 1924 در شهر ---- فرانسه به دنیا آمد و دوران موسیقیایی خود را با فراگیری پرکاشن و رهبری ارکستر در کنسرواتوار پاریس آغاز کرد. او سال 1952 با ساخت موسیقی متن فیلم Hotel des Invalides به کارگردانی ژرژ فرانژو وارد دنیای سینما شد.  

 

  

 

ژار تا اواسط دهه 1960 موسیقی چند فیلم فرانسوی را نوشت تا اینکه هالیوود او را کشف کرد. آهنگساز برنده اسکار بیش از 150 فیلم در کارنامه داشت و با تعدادی از فیلمسازان مطرح دنیای سینما شامل جان فرانکن‌هایمر، آلفرد هیچکاک، جان هیوستن، لوکینو ویسکونتی، پیتر ویر و فولکر شلوندورف کار کرد.

او سه بار برای فیلم‌های "لورنس عربستان"، "دکتر ژیواگو" 1965 و "گذری به هند" 1984 - هر سه به کارگردانی دیوید لین - برنده اسکار شد و برای فیلم‌های "یکشنبه‌ها و سیبل" 1962، "زندگی و روزگار قاضی روی بین" 1972، "محمد رسول الله" 1976، "شاهد" 1985، "گوریل‌ها در مه" 1988 و "روح" 1990 نامزد اسکار بود.

ژار بعدها بر موسیقی الکترونیک متمرکز شد و پسرش ژان میشل ژار که از پیشگامان موسیقی الکترونیک است، این راه را با موفقیت ادامه داد. او فوریه پیش در پنجاه و نهمین دوره جشنواره فیلم برلین با دریافت جایزه یک عمر دستاورد تقدیر ‌شد. 


دیتر کاسلیک مدیر جشنواره برلین در این باره گفت: آهنگسازان فیلم اغلب در سایه کارگردانان بزرگ و ستاره‌های بازیگری هستند، اما این مسئله درباره موریس ژار فرق می‌کند. "دکتر ژیواگو" مانند بیشتر آثار او شهرتی جهانی دارد و همچنان در تاریخ سینما فراموش‌نشدنی است. 

اصطلاحات موسیقی ایران

 

آ/ الف

آ:


آیین جمشید
از آوازهای سی گانه باربد. این لحن را نظامی ساز نوروز خوانده است.

آذربایجانی

از گوشه های دستگاه شور است.

آرایش خورشید

از لحان سی گانه باربد است. در برهان قاطع نام این آواز آرایش جهان آمده است.

الف:

ابوعطا

یکی از متعلقات دستگاه شور، که گامش با آن یکی است و تنها اختلاف آن با شور در توقف مکرر روی درجه چهارم ( نت شاهد ) و درجه دوم ( نت ایست ) است. حجاز نیز شبیه به ابوعطا است و بیشتر برای خواندن مناجاتهای مذهبی و قرآن بکار می رود.

ابوالچپ

نغمه ای که در ماهور و راست پنچ گاه آید.

ارجنه

نوایی و لحنی است از موسیقی.

اسپهان

نام آهنگی از موسیقی.

اسپهانک

نام آهنگی از موسیقی.

اشکنه

نام نوایی از موسیقی است.

اشوراوند

از اصطلاحات موسیقی است.

اصباهان

نام مقامی است از کلیه دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند.

اصفهان

یکی از چهار مقاله اصلی موسیقی است دارای دو فرع، حسینی و نوا، نام پرده ای از دوازده پرده موسیقی، اصفهانک نیز گفته می شود.

اصول ثقیل

یکی از هفده اصول موسیقی و اصول را به هندی تال گویند.

اصول خفیف

یکی از هفده اصول موسیقی.

اصول دار

در هیات نوازندگان کسی را گویند که اصول نگاه دارد یا با اشارات دست و چوب و با ضرب آنان را به اصول رهبری کند.

آن که با طبل یا دف یا دورویه( دایره ) اصول نگاه دارد و خوانندگان و رقاصان و ورزشکاران را رهبری کند.

اصول فاخته

نوع یازدهم از هفده گونه اصول در موسیقی است. نام اصولی باشد که از هفده بحر اصول موسیقی و آنرا فاخته ضرب هم خوانند و نام صوتی هم هست.

افشار

نغمه ای از دستگاه شور است، گوشه های مهم آن عبارتند از: درآمد، جامه دران، مثنوی پیچ، قرایی، شاه ختایی.

اوج

از گوشه های دستگاه شور است.

اورنگی

یکی از الحان سی گانه باربد است.

اوفر

هشت ضرب ( دیک دک دک دیک دیک دک ) از ضربهای موسیقی ایران است.  

 

 

 

ادامه دارد ...

شاهین فرهت: محتاج توجه بیشتر به پژوهش در موسیقی دستگاهی و نواحی

شاهین فرهت گفت: در موسیقی ردیفی دستگاهی و نواحی بسیار به امر پژوهش محتاجیم و باید توجه بیشتری به این امر شود



وی در پاسخ خبرنگار ایسکانیوز مبنی براین که آیا آموزش موسیقی به صورت تجربی و آکادمیک در عمل تفاوتی با هم دارد خاطرنشان کرد: اختلاف بسیاری میان یادگیری موسیقی به صورت تجربی و آکادمیک وجود دارد و افراد با موسیقی خود آموزی به جایی نمی رسند البته این امکان وجود دارد که افراد با استعداد با ساز زدن و مطالعه کردن موفقیتی کسب کنند اما این موفقیت به هیچ عنوان جنبه آکادمیک و خدمت هنری در دراز مدت را ندارد.

وی درخصوص همایش علمی آسیب شناسی آموزش عالی موسیقی که قرار است مردادماه در حوزه هنری برگزار شود گفت: من با هر گردهمایی که در این حوزه برگزار شود موافقم زیرا این اقدامات قدمی به سمت جلو است و برای شناساندن این هنر قدیمی پربار به جوانان کمک بسزایی می کند.

شاهین فرهت، در ۱۳۲۵ در تهران، متولد شده است او در سال‌های اخیر سمفونی‌های زیادی ساخته است و شاید از پر کارترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک باشد. با اینکه رشته‌اش موسیقی کلاسیک اروپایی است به موسیقی ایرانی و به خصوص موسیقی مقامی ایران نیز علاقه زیادی دارد. او با استفاده از ملودی‌های ایرانی، موسیقی‌هایی می‌سازد که در گوشه و کنار جهان شنیده می شوند.

فرهت سمفونی‌هایی چون سمفونی درباره زندگی امام رضا (ع)، سمفونی "خلیج فارس"، "دماوند"، "بانوی ایرانی" و "تهران" را ساخته است. او پس از درگذشت فریدون ناصری چندی سرپرست ارکستر سمفونیک تهران بود .

شاهین فرهت آهنگساز و پژوهشگر موسیقی روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار موسیقی گروه فرهنگی هنری باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، گفت: دروسی که در دانشگاه های ایران در حوزه موسیقی تدریس می شود مطابقت بسیاری با متد روز جهان دارد و روش علمی و پایه ای موسیقی در همه جای دنیا یکسان است.
این آهنگساز افزود: آموزش و تدریس موسیقی در دانشگاه تهران که من در آنجا تدریس می کنم با معیارهای جهانی مطابقت دارد.

هنر تفسیر در نوازندگی موسیقی کلاسیک

 

 

هنر تفسیر در نوازندگی موسیقی کلاسیک
 
هنر تفسیر در نوازندگی موسیقی کلاسیک: در بین فعالیتهای گوناگون و اعجاب انگیز بشر اجراهای زنده موسیقی از مقام شاخصی برخوردارند. اینکه چرا بعضی از اجرا های موسیقی هیجان انگیز تر از دیگر اجراها هستند به عوامل بسیار متفاوتی ارتباط دارد. آنچه مسلم است مهمترین این عوامل میزان قدرت هنرمند در تفسیر و تعبیر قطعات موسیقی است که خود مستلزم ممارست و شتاخت جامع از ابعاد مختلف نوازندگی است .



در سالهای آخر قرن بیستم - جهان موسیقی همواره در تلاش برای تعالی قابلیتهای فیزیکی در این هنر بود و در توسعه سازها و یا در آموزش نوازندگان مقوله فن صرفا در راستای قابلیتهای تکنیکی توصیف میشد .


امروز بیش از هر زمان دیگری نوازندگان دوباره به اهمیت جنبه های زیبا شناسی در اجراهای موسیقی پی برده اند و در تلاشند تا مهارتهای فنی و تکنیک خود را نه در راستای ارائه صرفا یک تکنیک خارق العاده بلکه در راه دستیابی به بیان زیبا در اجرای یک قطعه موسیقی استفاده کنند.


در دهه نود جنبش هنری در غرب فن تفسیر در اجرای موسیقی را همپای مهارتهای تکنیکی یکی از بنیادی ترین ارکان نوازندگی مطرح ساخت. و با بررسی های روان شناسی زیبا شناسی در صدد آمد تا بهترین شیوه برای انتقال و اشاعه هنر تفسیر در نوازندگی را جستجو کند .


نکته:در نوازندگی گیتار بیشر توجه نوازندگان و حتی اساتید بر تکنیک بالا و سرعت بوده تا جنبه های دیگر از قبیل موزیکالیته…(ح . ف )


از انجا که موسیقی همچون زبان یک فرایند فرهنگی است و بخشهای عظیمی از فراگیری ان متکی بر عناصر زایشی است طبیعی است که این جنبش در کشورهای توسعه یافته با مشکلات کمتری رو به رو شد .


اما در کشورهای در حال توسعه با توجه به استانداردهای متوسط ویا پایین در آموزش موسیقی کلاسیک همچنین قابل دسترس نبودن هنرمندان و متخصصین عالی رتبه و کمبود اجراهای کم نظیر یافتن بهترین روش برای آموزش تفسیر موسیقی در نوازندگی کار بسیار دشواری به نظر میرسید.


نکته:( یکی از دلایل توصیه بنده به نوازندگان گیتار کلاسیک برای شرکت اجباری‌!!!!در مستر کلاسیهای خانم افشار همین مورد دانش کم و یا حتی عدم آشنایی اساتید برجسته با مفاهیم جدید در دنیای آموزش میباشد ومتاسفانه تاکید بر روشهای غلط آموزشی و عدم قبول و پذیرش مفاهیم جدید . ح.ف )


امروز در کشورهای غربی آموزش موسیقی بر دو محور :
۱= آموزش آشکار یا بیرونی (Explicit)
۲=اموزش ضمنی یا درونی (Implicit)


انجام میپذیرد در انتقال مفاهیم تفسیروتعبیر موسیقی در نوازندگی بخش بزرگی از آموزش ها باید درونی انجام پذیرد که در یک محیط فرهنگی غنی نا خود آگاه و خود به خود به نوازندگان انتقال میابد .


با توجه به اینکه در کشور ما موسیقی کلاسیک غربی از ارکان فرهنگ اصیل- بومی و ملی نیست اما آموزش آن گستره وسیعی از جامعه ایران را در بر گرفته لازم است به رهیافتهایی دست یابیم که بتواند عناصری را که در غرب از طریق محور درونی در آموزش موسیقی کلاسیک منتقل میشوند در یک روند منطقی و نظری به طور شفاف و واضح مطرح سازند .


این نوشتار قدمی است مقدماتی در ارائه راه حلهایی در ار تباط با آموزش موسیقی کلاسیک غربی در ایران و تاکید بر آموزش تفسیر موسیقی به عنوان یکی از مهمترین ار کان هنر نوازندگی . ( نه داستن سرعت و تکنیک بالا! و نواختن نت …نه یک قطعه! )


از جهت معنی شناسی لغت - تفسیر - به معنی هویدا کردن و بیان کردن و شرح دادن است . اگر ریشه های لغت (Interpretation ) در لاتین را نیز بررسی کنیم متوجه میشویم در همان ۳ جهت معنا میدهد


۱=تعبیر کردن ۲=ابراز کردن ۳=توضیح دادن


چنانچه در در تفسیر موسیقی نیز این سه عنصر را در نظر گیریم متوجه میشویم که معنا بخشیدن به یک قطعه موسیقی نمیتواند صرفا بر اساس نت نوازی و یا حتی داشتن اطلاعات تاریخی - لغوی - تئوریک و حفظ اطلاعات و کلیات موسیقی باشد . تفسیر موسیقی گرچه امری ساده بنظر میرسد در عمل نوازندگی بسیار پیچیده و عمیق است .


ابعاد متفاوتی دارد و نیازمند تجربه طولانی آگاهی هنری و زیبایی شناسی اشراف به لایه های گوناگون ساختار در قطعه موسیقی و در نهایت دستیابی به تکنیک عالی نوازندگی که در حین نواختن کنترل تام بر ترکیب تمامی موارد فوق را امکان پذیر سازد . در چنین فرایندی مرحله آغاز آشنایی با مواد اولیه قطعه است .


این مرحله که فراگیری نت اولین قدم نوازنده در برقرای ارتباط با قطعه موسیقی میباشد چارچوبهای صوتی قطعه را برای او روشن می سازد و جوهر خلاقیت را در او بیدار میکند . اما تفسیر و تعبیر موسیقی متاثر از دو مرحله مرتبط و تکمیلی دیگر است که اساسی ترین نقش را در هنر نوازندگی ایفا میکند.


در یک مرحله برقراری ارتباط بین اصوات موجود در قطعه - گروه بندی و طبقه بندی موتیف های ملودیک و ریتمیک - یافتن جمله ها و اجزای آنها - ادغام آنها با یکدیگر - آغاز - پایان و یا حل ایده ها در یکدیگر و مواردی از این قبیل است که آن را:


شناخت چهارچوب های ساختاری قطعه می نا میم



و مرحله دیگر که از ویژگی خاصی برخوردار است :
- آشنایی


با حوزه ها یی است که جریان حرکت و پایایی قطعه را تحت تاثیر خورد قرار میدهند.

مهمترین این حوزه ها:
انتقال انرژی در یک قطعه ی موسیقی است که در هنگام نوازندگی دستخوش نوسانات متعددی میشود.


مرحله سوم را شناخت چهاچوب های احساسی و عاطفی قطعه می نامیم و آنرا اساسی ترین مرحله در تفسیر و تعبیر موسیقیقی محسوب میکنیم.

در تفسیر موسیقی ساده ترین مطلبی که میتواند راهگشای دستیابی به بیانی زیبا باشد شناخت هنرمند از سنتهای اجرای موسیقی است یعنی آنتچه امروز با نام Performance Practice در جهان مطرح شده است .

سنتهای اجرا که در طی قرون گذشته به پیشرفت سبکهای موسیقی کمک کرده اند باعث تثبیت معیارهای زیباشناسی شده اند که این معیارها در نحوه برخورد هنرمند با چهارچوبهای صوتی از اهمیت بسیاربالایی برخوردارند.


از انجا که معیارهای زیباشناسی در هر دوره ای متفاوتند نوازنده میباید به نحوه ی ترکیب ملودی ها - ریتم ها - جمله ها - موتیف ها و حتی روش آرتیکولاسیون و برقراری تمپو در هر دوره هنری توجه داشته باشد تا بتواند در بیان حال و حس درست قطعه موفق بشود.

اما فراتر از رعایت معیارهای زیبا شناسی تاریخی - استفاده از فنونی که مرحله دوم تفسیر یعنی چهارچوبهای ساختار کمک میکند . استفاده از فن آرتیکولاسیون است .


آرتیکولاسیون ظرافتهای ساختاری قطعه را روشن کردن لازمه ی هر اجرای خوب است.


فرایند جمله بندی که شامل تفکیک ایده های اصلی از فرعی - تشخیص مضامین انتقالی و یا نحوه ی جابجایی موتیف های مشترک و متضاد و برقراری ارتباط بین جمله ها و اجزای انها میشود یکی از این فنون است که در ایجاد تفسیر شیوا و هیجان انگیز قطعه نقش مهمی ر ایفا میکند.


از دیگر مواردی که میتواند با شفافیت بیشتر چهارچوبهای موجود در ساختار قطعه را نشان دهد و استفاده صحیح از آن به نمایان ساختن الگوهای ریتمیک و یا ملودیک و ترتیب و طبقه بندی آنها کمک کند .


در مرحله سوم که چهارچوب های احساسی قطعه را پوشش میدهد اساسی ترین فن استفاده از دینامیزم و تحرکات صوتی است که تاثیر مستقیم بر فرایند تفسیر دارد و حرکت قطعه را به وضوح تداوم میبخشد .


در ساختار یک قطعه بخشهای مربوط و یا متضاد با درجه بندی تدریجی و یا ناگهانی صدا چنانچه در یک تسلسل منطقی در کنار هم قرار گیرند ایجاد پوایی و حرکت میکنند و ساختار قطعه را به صورت یک پارچه دستخوش جنب و جوش و فرازو نشیب های احساسی میکنند.

بدین ترتیب برای نمایان ساختن چهارچوبهای احساسی استفاده از دینامیزم زمانی موثر خواهد بود که انتقال انرژی و جریان سیال قطعه در آن نهفته باشد.
فن استفاده از دینامیزم در ایجاد تنش و رهایی نیز نقش مهمی ایفا میکند و این امر خود نیروی محرکه ی انتقال انرژی و ایجاد تنش و رهایی در قطعه محسوب میشود .


ایجاد تنش ورهایی در دینامیزم وابسته به آشنایی با تمامی پارامترهای موسیقی اعم از قابلیتهای ریتمیک و یا تونال چه ملودیک و هارمونیک است و بدین خاطر شناخت چهارچوب های صوتی و ساختاری قطعه در برخورد با آن از اهمیت بسیاری برخوردار است .

به همین دلیل انتقال انرژی و ایجاد حرکت و پویایی در قطعه نیازمند تعامل بین تمامی ساختارهای ذکر شده و متکی بر قدرت نوازنده در برقراری ارتباط بین اجزا کوچک و بزرگتر و استفاده از آن ارتباطات در تبلور ترکیبات بزرگ و ساختار جامع قطعه است.
برای دستیابی به شیوه ای که بتواند در حین توجه به اجزای کوچک تر قطعه موسیقی را به صورت یک واحد کل ارائه دهد.

هنرمند میباید همواره در تلاش باشد که مهارتهای تکنیکی خود را در خدمت بیان شیوا و تفسیر پویا استفاده نماید .

در این باره ۲ سوال اساسی میتواند هدایت کننده ذهن نوازنده باشد .

۱=حرکت قطعه از کدام نقطه به کدام نقطه طراحی شده است؟


۲= برای ارائه شفاف ابعادی که در تداوم این حرکت موثرند چه باید کرد؟ چنانچه این دو سوال همیشه مد نظر هنرمند باشد پویایی قطعه تضمین است.

نکات ذکر شده نمونه ای از مسائل بنیادین هستند که میباید در تفسیر موسیقی به هنگام نوازندگی در نظر گرفته شوند.

یک برخورد جامع با فرایند تفسیر که چهارچوب سه گانه قطعات را بطور واحد در نظر بگیرد ایجاب میکند که پارامتر های ش مشخصی هنگام نوازندگی دنبال شود .

در یک برنامه ریزی منطقی لازم است این پارامترها را چنین طبقه بندی کنیم:

۱=هویت : شخصیت قطعه از نظر معیارهای زیباشناسی تاریخی .

توافق و تضاد : توجه به اشتراکات و تفاوتهای موجود در ساختار جمله یا قطعه


۳=ترکیب و تفکیک : برقراری همبستگی و یا جدایی بین ابعاد مختلف جمله یا قطعه

۴=جهت و حرکت : توجه به قابلیتهای تنیدگی و میزان انرژی در ساختار یک جمله یا قطعه .

۵=انگیزه : توجه به ترکیب احساس و حالات عاطفی در جریان قطعه .

۶=تعادل : ایجاد تناسب و یکپارچگی در جریان قطعه


۷=تداوم : ایجاد پیوستگی و استمرار در جریان قطعه.

موارد فوق پارامترهایی هستند که در نت و یا پارتیسیون قطعه منعکس نمیشوند و آشنایی با آنها محتاج آموزشهای عملی و صمعی است .

اما آنچه از مطالب فوق برداشت میشود این نکته است که در فرایند نوازندگی علاوه بر توجه به عناصر نت - تمپو - ریتم - کوک - و امثال آن می باید به عنصر دیگری که جریان و حرکت نام دارد نیز توجه خاصی بشود .
گرچه این عنصر و ملحقات آن در نوشتار فعلی به صورت تئوریک بر روی کاغذ منعکس شده است میتوانیم با روشهای هوشمند و خلاق آموزش آنرا بعنوان یکی از ارکان اساسی در تربیت نوازندگان در ایران مطرح سازیم .(پایان)

منبع مجله هنر موسیقی
نویسنده :
دکتر آذین موحد
عضو هیئت علمی موسیقی دانشکده هنر های زیبا - دانشگاه تهران
تحصیلات : دکترای نوازندگی موسیقی با تخصص ( هنرهای اجرایی و نوازندگی فلوت از دانشگاه ایلینوی آمریکا )
تحصیلات فوق دکترا در علوم نوازندگی در دانشگاه هاروارد آمریکا

دلم برای باغچه می سوزد

دلم برای باغچه می سوزد

کسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد
باورکند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست
حیاط خانه ما تنهاست
حیاط خانه ی ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه میکشد
و حوض خانه ی ما خالی است
ستاره های کوچک بی تجربه
از ارتفاع درختان به خک می افتد
و از میان پنجره های پریده رنگ خانه ی ماهی ها
شب ها صدای سرفه می اید
حیاط خانه ی ما تنهاست
پدر میگوید
از من گذشته ست
از من گذشته ست
من بار خود رابردم
و کار خود را کردم
و در اتاقش از صبح تا غروب
یا شاهنامه میخواند
یا ناسخ التواریخ
پدر به مادر میگوید
لعنت به هر چی ماهی و هر چه مرغ
وقتی که من بمیرم دیگر
چه فرق میکند که باغچه باشد
یا باغچه نباشد
برای من حقوق تقاعد کافی ست
مادر تمام زندگیش
سجاده ایست گسترده
درآستان وحشت دوزخ
مادر همیشه در ته هر چیزی
دنبال جای پای معصیتی می گردد
و فکر می کند که باغچه را کفر یک گیاه
آلوده کرده است
مادر تمام روز دعا می خواند
مادر گناهکار طبیعی ست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهی ها
و فوت میکند به خودش
مادر در انتظار ظهور است
و بخششی که نازل خواهد شد
برادرم به باغچه می گوید قبرستان
برادرم به اغتشاش علفها می خندد
و از جنازه ی ماهی ها
که زیر پوست بیمار آب
به ذره های فاسد تبدیل میشوند
شماره بر می دارد
برادرم به فلسفه معتاد است
برادرم شفای باغچه را
در انهدام باغچه می داند
او مست میکند
و مشت میزند به در و دیوار
و سعی میکند که بگوید
بسیار دردمند و خسته و مایوس است
او نا امیدیش را هم
مثل شناسنامه و تقویم و دستمال و فندک و خودکارش
همراه خود به کوچه و بازار می برد
و نا امیدیش
آن قدر کوچک است که هر شب
در ازدحام میکده گم میشود
و خواهرم که دوست گلها بود
و حرفهای ساده ی قلبش را
وقتی که مادر او را میزد
به جمع مهربان و سکت آنها می برد
و گاه گاه خانواده ی ماهی ها را
به آفتاب و شیرینی مهمان میکرد ...
او خانه اش در آن سوی شهر است
او در میان خانه مصنوعیش
با ماهیان قرمز مصنوعیش
و در پناه عشق همسر مصنوعیش
و زیر شاخه های درختان سیب مصنوعی
آوازهای مصنوعی میخواند
و بچه های طبیعی می سازد
او
هر وقت که به دیدن ما می اید
و گوشه های دامنش از فقر باغچه آلوده می شود
حمام ادکلن می گیرد
او
هر وقت که به دیدن ما می اید
آبستن است
حیاط خانه ما تنهاست
حیاط خانه ما تنهاست
تمام روز
از پشت در صدای تکه تکه شدن می اید
و منفجر شدن
همسایه های ما همه در خک باغچه هاشان به جای گل
خمپاره و مسلسل می کارند
همسایه های ما همه بر روی حوض های کاشیشان
سر پوش می گذارند
 و حوضهای کاشی
بی آنکه خود بخواهند
انبارهای مخفی باروتند
و بچه های کوچه ی ما کیف های مدرسه شان را
از بمبهای کوچک
پر کرده اند
حیاط خانه ما گیج است
من از زمانی
که قلب خود را گم کرده است می ترسم
من از تصور بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت می ترسم
من مثل دانش آموزی
که درس هندسه اش را
دیوانه وار دوست میدارد تنها هستم
و فکر میکنم که باغچه را میشود به بیمارستان برد
من فکر میکنم ...
من فکر میکنم ...
من فکر میکنم ...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود

انتخاب نکنی

 

 

نمیدونم چی بگم رو دیوار عکس گرفتم خودم با همین گوشی

جواد خودم .

مثلا باربد چی بوده  کی بوده و حالا ......

مثل این میمونه که بنویسی.....

اگه گزاشتن اینجا از اون چیزا ننویسیم . 

یک نظر

 

یکی از دوستان نظری دادند که اون رو بدون جا انداختن نقطه ای

یا تغییری

اینجا میزرم

*****************

...بزن این زخمه،


اگرچند دراین کاسهٔ تنبور


نمانده‌ست صدایی

بزن این زخمه


بر آن سنگ


بر آن چوب


بر آن عشق


که شاید


بردم راه به جایی.

پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن


لانهٔ جغد نگر،


کاسهٔ آن بربط سغدی


ز خموشی

نغمه سر کن که جهان


تشنهٔ آواز تو بینم


چشمم آن روز مبیناد


که خاموش


درین ساز تو بینم....

محمدرضا شفیعی کدکنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی کامل بود وبت


دستت درد نکنه


فقط یه چیزی هست که بعدا


بهت میگم....

موفق باشی...