بوشهر و موسیقی

کاوش های باستان شناسی قدمت تاریخی بوشهر را از 2200 سال پیش تعیین میکند. بوشهر از دل شهری باستانی به نام دیشهر به وجود آمده که به وسیله ی اردشیر بابکان (240ــ226) بعد از میلاد تاسیس یافته است. میگویند در قرن 16 میلادی 2000 نفر جمعیت داشته و همچنین یکی از مهمترین مراکز تجارتی خلیج فارس بوده است. در قرن 17 میلادی آبادی دیشهر به بوشهر انتقال مییابد و بدین صورت در طی زمان شهر بوشهر به تدریج کامل میشود.
مهمترین عامل در تکامل شهر بوشهر تجارت و مهاجرت ملیت ها و اقوام مختلف از اطراف بدین شهر بوده است و تا اواخر قرن 19 تنها بندر تجارتی مهم ایران محسوب میشده است. ملیت های مختلف از جمله مهاجران افریقایی نیز در بوشهر زندگی میکرده اند که تا اوایل قرن بیستم به عنوان غلام و کنیز بدین شهر راه یافته بودند. ولی بعدها ظاهرا دلیل مهاجرت بیگانگان بدین شهر بیشتر دلایل اقتصادی داشته است و تا چهل پنجاه سال گذشته طبقات و ملیت های مختلف مردم بوشهر محله های خود را داشته اند و مراسم و آداب خود را انجام میداده اند. حتی امروز سالخوردگان به یاد دارند که در گذشته چگونه هر محله جداگانه مراسم عزاداری خود را برپا میکرده اند و نقش "دمام" در این مراسم از چه اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و پس از نواختن دمام معمولا تعزیه اجرا میشده است.
مهاجر افریقایی با خود ریتم را نیز میآورد و با آن، طبلهای خود را، که در تنهایی خویش رابطه اش را با زادگاهش، با گذشته اش حفظ کند، و کم کم در بطن فرهنگ محیط نفوذ میکند و تاثیر خود را آنچنان مشخص بر جای میگذارد که در هر بخشی از موسیقی بوشهر، چه موسیقی شاد و یا موسیقی مخصوص ایام عزاداری خود را مینمایاند و ترکیبات ریتمیک این ناحیه را از آن خود میسازد و آنچنان آهسته آهسته در زندگی مردم بوشهر جای میگیرد که دیگر غریبه نمیماند و از خودی نیز خودی تر میشود، و اصلا خود بوشهر میشود با تمام رنگهای مختلف آدمهایش و گرمی احساسشان که روزمره در تپش ریتم زندگی جاری هستند.
محل عبور کشتی های تجاری و مسافری به سوی هند و آفریقا و حمل و نقل کالاهای موردنیاز و خلاصه صادرات و واردات از این بخش باعث شد که بوشهر دروازه ی جنوبی ایران به سوی دنیای خارج شناخته شود و مهاجران زیادی جذب زندگی در این شهر شوند. این مهاجرتها ترکیبات فرهنگی تازه ای را به وجود آورد که پس از مدتی همگی چه از نظر فرهنگ ایرانی با همه ی اشکال متفاوتش و یا غیر ایرانی، رنگ ویژه ای را بدین شهر بخشیدند.
راجع به "دمام" سخن گفته شد که نقش اصلی را در موسیقی بوشهر داشته است. "دمام" به مجموعه طبل هایی که در مراسم عزاداری به منظور اعلام شروع مراسم اجرا میگردد گفته میشود.
دمام به وسیله ی گروهی از نوازندگان در حین حرکت از مکانی تا مکان دیگر نواخته میشده است، که در گذشته با رقابت شدید‌ بین دستجات مختلف محله های شهر توأم بوده، چون هر محله دمام نواز خود را داشته است و بر طبق رسم معمول آن زمان نوازندگان هر محله، حق عبور از محله ی دیگر را نداشته اند و ندیده گرفتن این سنت منجر به برخورد و زد و خورد بین دو گروه میشده است.
امروزه پس از اجرای دمام برخلاف گذشته، تعزیه به معرض نمایش گذارده نمیشود، بلکه دمام فقط شروع مراسم سینه زنی را اعلام میکند. سینه زنی در بوشهر با آواز همراهی میشود و آوازهای آن مانند موسیقی سایر مذاهب، از ترانه های محلی بیشتر اهمیت دارند. موسیقی آوازی بوشهر تحت تاثیر موسیقی بومیان آفریقایی بوده است. یکی از فرمهای رایج موسیقی "شبالو" نام دارد ‌که آوازی با همراهی دایره بوده و به وسیله ی خوانندگانی که دایره وار در کنار همدیگر مینشینند اجرا میشود که کماکان امروز نیز با همان فرم اجرا میشود. خوانندگان همزمان با اجرای "شبالو" شانه های خود را منظما به طرف چپ و راست تکان میدهند. گفته میشود که "شبالو" از موسیقی اعراب و افریقایی تاثیر پذیرفته است.
یکی دیگر از فرمهای رایج "یزله" نام دارد که به وسیله ی خوانندگانی غیرحرفه ای اجرا میشود و تنها با دست زدن همراهی میشود. در این اجرا ملودی بیشتر از متن شعر اهمیت دارد.
968ImagesImageSmall63.jpg
موسیقی و ترانه های بوشهر را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی که با فرم آزاد (متر آزاد) اجرا میشده اند که اکثرا "شروه" نامیده شده اند و به طور کلی پریودی را که در موسیقی عبارت از مطلب مستقل و به اتمام رسیده ای که عملا شامل 8 میزان بوده تشکیل میداده است (که در موسیقی های غیراروپایی به ندرت میتوان پریودی را پیدا نمود که شامل 8 میزان باشد) که به وسیله ی سکوت های طولانی از هم مجزا میشوند و معمولا به هر پریود یک بیت تعلق میگیرد. در این آوازها، ملودی که انحنای مشخصی را داراست ابتدا نقطه ی اوجی را در حرکت خود هدف قرار میدهد و این اوج نسبت به صدای پایانی، اکثرا صدای پنجم (که در موسیقی به معنای آن است که از نت آغازین پنج نت و یا سه پرده و نیم فاصله دارد) و گاهی استثناء یک اکتاو (که به مجموعه ی هفت نت مثل دو ــ رــ می ــ فاــ سل ــ لا ــ سی با تکرار نت اول دو) را تشکیل میدهد ساخته شده اند. و تقریبا تمام پریودها از این شکل پیروی میکنند. گرچه گاهی اوقات در جزییات نسبت به هم تفاوت دارند.
"شروه"، یا دو بیتی های محلی که اکثرا با آوازی به فرم آزاد خوانده میشده اند دارای قدمتی بس طولانی است و مناطق دشتی، دشتستان و تنگستان را موطن اصلی آن میدانند.
968ImagesImageSmall64.jpg
"شروه تنها به آواز محلی دشتستانی، تنگستانی و دشتی گفته میشود که برای خواندن آن از ترانه های فایز و گاه دوبیتی های هم وزن آن استفاده میشود." (1)
موسیقی "شروه" با مقدمه ای شروع میشود که متن اشعار آن از مولوی است. متن اکثر ترانه های بوشهر و اطراف آن امروزه از اشعار دو شاعر معروف محلی به نام زایر محمدعلی معروف به "فایز" که در "کوردوان" در بخش دشتی میزیسته و احتمالا در سال 1911 وفات یافته و شاعر دیگری به نام "سید بهمنیار" ملقب به مفتون که او نیز در بخش دشتی "بوردخون" میزیسته استفاده میشود.
تاریخ موسیقی بوشهر مانند دیگر شهرهای سرزمین مان ایران تا زمان کمی قابل تعقیب و بررسی است و موسیقی مذهبی بویژه موسیقی ای که در ایام سوگواری در بوشهر انجام می پذیرفت اهمیت بیشتری نسبت به موسیقی محلی داراست و آوازهای شام غریبان در بوشهر، خورموج و کنگان از یک بستر سرچشمه میگیرند.
بی گمان بوشهر و موسیقی اش را بدون حضور اشعار فایز نمیتوان بررسی کرد. در بوشهر و اطراف آن فایز جزیی از زندگی روزمره مردمی است، دو بیتی ها و شیفتگی شعر وی که از ویژگی ژرف احساسی اوست، او را از تمامی شاعران روستایی مجزا میسازد.
فایز دشتستانی را در حقیقت میتوان بنیانگذار شعرهای فولکلوریک و ادبیات عوام و بومی محسوب کرد و او را با احساس ترین شاعر عوام و مردمی خواند و اگر گاهی در اشعار فایز، قافیه و وزن مختل است بر او ایرادی نیست، زیرا که محتوای دوبیتی های وی از بس پرمعنا و پراحساس است جز اهل فن، کمتر کسی متوجه ی نقایص شعرهایش میشود. محمدعلی فایز شبان دشت های دشتستان، بی گمان از چهره های درخشان ادب مردمی ایران است. هر چند او در زمره ی شاعران بی شناسنامه محسوب میشود، اما، گمنامی اش نه چندان است که بر احساس لطیف و ذوق سرشار شاعرانه اش سرپوش بگذارد و نام و اشعارش را در خاطره ها، به دست فراموشی بسپارد.
968ImagesImageSmall65.jpg
مردمان دلسوخته ی دیار جنوب با دوبیتی های سوزناک فایز پیوندی ناگسستنی دارند و در دیار دشتستان کمتر چوپانی را میتوان یافت به هنگامی که رمه اش در حال چراست، دوبیتی های فایز را زیر لب زمزمه نکند. دوبیتی های پرشور و شورانگیز این شبان دشتهای داغ دشتستان، در لطافت و سوز کلام، گاه با بهترین دوبیتی های "بابا طاهر" برابری میکنند و پهلو میزنند.
دوبیتی های فایز غالبا رنگ و بویی روستایی دارند و صفا و صمیمیت روستا، عظمت و شکوه دشتهای دشتستان، خورموج، بندر دیر و . . . در اشعار وی موج میزند.
خبر آمد‌ که دشتستان بهاره
زمین از خون فایز لاله زاره
خبر بر دلبر زارش رسانید
که فایز یک تن و دشمن هزاره
و یا . . .
خبر بر مادر پیرش رسانید
که فایز یک تن و دشمن هزاره
درباره ی شرح احوال خصوصی و زندگانی فایز گفته میشود که از کلانتران و بزرگان قریه "زیادت" دشتستان به شمار میرفته و بازوانی توانا، اندامی زیبا، بیانی گیرا و کلامی مجلس آرا داشته است، آنچنان که همه ی آشنایان مشتاق مصاحبش بوده اند. بسیار کوچک بود که پدرش را از دست داد و از همان زمان ــ با مرگ پدر ــ تحت سرپرستی و مراقبت مادرش قرار گرفت. مادر در پرورش پسرک یتیم خود تلاش بسیار کرد. و از حق نگذریم که محمدعلی نیز چون به سنین رشد رسید، کمر به خدمت مادر پیر و فرتوت خویش بست و بیشتر اوقات جوانی محمدعلی به نگهداری و مراقبت و خدمت از مادر سالخورده اش گذشت.
سینه های پاک مردم روستا، در حقیقت جایگاه دیوان اشعار اوست و اگر فایز شهرتی به دست آورده حاصل علاقه و شور و شیفتگی مردم نسبت به اشعار وی بوده و هست . . . شماره دوبیتی های فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوه ها تعداد دوبیتی های این شاعر را به تفاوت بین 134ــ 279ــ 282ــ 332 ذکر کرده اند.
عصا در دست و کشکولم حمایل
بگردم کو به کو مانند سائل
بگردم تا بجویم یار فایز
غریبان کی برند باری به منزل

وفای بی وفایون کرده پیرم
برم یار وفاداری بگیرم
اگر یار وفاداری نجویم
سر قبر وفاداران بمیرم

شروه:
ز دوریت سوخت ای دوست جانم
غذایم گشت آب دیدگانم
تو بی ما میتوانی زنده مانی
ولی من بی تو مشکل زنده مانم
کسی که با کسی دل داد و دل بست
به آسانی نخواهد که کشد دست
همه گویند که راه دل ببندیم
سر راه محبت کی توان بست
چه بد کردم به چشم تو شدم خار *
به تو کردم محبت های بسیار
غلامی که خیانت کار باشد
نمیدند حکم اعدامش به یکبار
کبوتر بچه بودم مادرم مرد
مرا دادن به دایه، دایه هم مرد
مرا با شیر گاو هم پروریدن
به اقبال بدم گوساله هم مرد
دو چشمانی که داری پیش کس نیست
شدم بو پیش زلفت بوش خوش نیست
شنیدستم تو پیغام غلامی
غلامی مثل معوا در حبش نیست
نظر را بر خط و خال تو دارم
کجا با دیگران گیرت قرارم
قسم خوردم که تا مادام عمرم
به کوی دیگری نفتد گذارم
* خار (خوار)
968ImagesImageSmall66.jpg

در بررسی و نگاهی به موسیقی بوشهر رابطه ی این تاثیر و همجواری و درهم آمیختگی فرهنگی با اقوام و ملیت های مختلف تا چه حد و اندازه بوده، و آیا کلیت این موسیقی تحت تاثیر موسیقی و فرهنگ بومی اعراب و آفریقایی قرار گرفت و یا آنکه در طول زمان موسیقی نوازان بوشهری تنها ریتم موسیقی بیگانگان را با حفظ ملودی های محلی مورد استفاده قرار داده اند ــ یعنی ملودی های اشعار و دوبیتی ها و شروه ها و با ترکیبات جدید ریتمیک سرود ماند ــ و یا خط حرکت ملودی نیز تحت تاثیر و نفوذ موسیقی غیربومی بوده است؟
جالب است که بدانیم در بررسی موسیقی محلی ایرانی، برخی از ترانه های بوشهری شباهت زیادی با ملودی های ترانه های مازندرانی دارند و یا اینکه اکثر ترانه های بلوچی همانندی آشکاری با قسمت های پایانی ترانه های بوشهری دارند. همانگونه که موسیقی کردان با بختیاری متفاوت است و موسیقی گیلکی با بلوچی و یا خراسانی با آذربایجانی، اما در جایی نقطه ی تلاقی فرهنگی مشترکی وجود دارد و حس مشترک گروهی سازنده ی نهایی خلاقیت ها شده است. و با اینکه موسیقی توسط فرد آفریده میشود، اما در موسیقی محلی که سازندگان آن ناشناس بوده و سینه به سینه انتقال یافته، ویژگی مشترک بین اقوام ایرانی به چشم میخورد. و این شباهت ها نشان از آن دارد که موسیقی مذهبی و محلی بوشهر تنها عوامل ریتمیک را به وام گرفته و مورد‌ استفاده قرار داده و آن را با ویژگیهای فرهنگی محیط خود قابل انطباق کرده است. در موسیقی بدون ریتم نیز یعنی خواندن اشعار شاعران محلی، متن ها بیشتر با فرم آزاد خوانده شده اند با ملودی هایی که خود جوش بوده اند.
به هر روی موسیقی بوشهر با ترکیب زیبای ریتمیک خود که حاصل این همجواری و درهم آمیختگی فرهنگی بوده است آن چنان در خطه ی جنوب تاثیر گذارده که از آبادان در ساحل غربی خلیج فارس تا حوالی بلوچستان را از نظر ریتم به دنبال خود روان کرده است.
و به نظر من یکی از زیباترین بخشهای موسیقی ایرانی، همان دشتی است که منسوب به منطقه ی دشتی و دشتستان میباشد و از جذابترین قسمتهای آن، موسیقی محلی بوشهر است.

پانویس:
1ــ نقل از منوچهر آتشی شاعر و نویسنده

منابع:
ــ موسیقی بوشهر: تحقیق یوزف کوکرتر ــ محمدتقی مسعودیه ــ انتشارات سروش 1356
ــ دوبیتی های فایز دشتستانی: پژوهش و نوشته تیمور گورگین ــ انتشارات فرزان 1363
برگرفته از سایت شهروند:
http://www.shahrvand.com
داریوش افراسیابی www.DAFRASIABI.com